كشتي نوح بر امواج غدير


 

نويسنده:دكتر محمدعلي فياض‌بخش




 

يكي از داستان‌هاي عبرت‌انگيز و درس‌آموز قرآن، ماجراي حضرت نوح نبي است. قرآن كريم به اين داستان عجيب به اجمال و اختصار چنين اشاره مي‌كند: «و ما نوح را به راستي به سوي قومش فرستاديم. او نهصد و پنجاه سال در ميان آنان بود تا آن كه توفان ـ عذاب ـ آنان را فرو گرفت، در حالي كه جفاكار بودند.»1 «پس نوح و كشتي‌نشينان را نجات داديم و آن كشتي را نشانه‌اي براي عالميان قرار داديم.»2
اين اجمال و اختصار، در سوره‌ي هود تفصيل بيشتري يافته است كه آن را نقل مي‌كنيم تا ببينيم از چه رو كشتي نوح نشانه‌اي است براي همه‌ي مردم در همه جا و هميشه‌ي زمان!
در سوره‌ي هود پس از بيان تلاش‌هاي حضرت نوح در ارشاد و هدايت قوم سركش و گمراه و سرپيچي آنان از پذيرش حق، خداوند به پيامبر خويش چنين خطاب مي‌كند: «به نوح از جانب خدا پيام آمد كه ديگر هرگز از قوم تو، جز آن تعداد انگشت‌شمار كه ايمان آورده‌اند كسي ايمان نخواهد آورد. پس، از آنچه اين كافران مي‌كنند مأيوس مباش!»3 آنگاه خداوند به آن حضرت دستور مي‌دهد: «زير نظر و به وحي ما كشتي را بساز و ديگر درباره‌ي اين ستمگران سخني مگو، زيرا آنان غرق‌شدگان‌اند.»4
از اين سخن چنين برمي‌آمد كه عذابي سهمگين كه موجب غرق شدن همه‌ي كافران خواهد شد، در راه است و راه نجات پيروان حضرت نوح، ساختن كشتي است: «به نام نامي الله سوار كشتي شويد و كشتي نيز به نام خدا روانه خواهد شد و با نام خدا نيز پهلو خواهد گرفت. پروردگار من به راستي كه بسي آمرزنده و بسيار مهربان است.»5
«وآن كشتي ايشان را در دل موجي كه به كوه مي‌ماند پيش مي‌برد» در اين هنگام جناب نوح يكي از پسرانش را كه به كافران پيوسته و به كشتي در نيامده بود صدا كرد و «نوح ندا در داد و پسرش را كه در كناري بود فرا خواند و گفت، پسرم! با ما سوار كشتي شو و با كافران مباش!»6 امّا پسرك نادان كه نمي‌دانست مهابت عذاب خدا تا كجاست، جاهلانه گفت: «به زودي به بلنداي كوهي پناه مي‌برم تا مرا از اين امواج محافظت كند.» امّا نوح كه مي‌دانست در آن هنگامه هيچ پناهگاهي جز همان كشتي نيست گفت: «امروز براي گريز از اين امر- عذاب- خدا هيچ پناهگاهي نيست مگر آن كسي كه خدا به او رحم آورد» امّا فرزند نابخرد به پند پدرش گوش نكرد و «موج ميان پدر و پسر فاصله انداخت و پسر غرق شد.»7
اين داستان را از آن روي آورديم تا به ياد آوريم كه در ماجراي توفان نوح، جز آن كشتي، هيچ جاي ديگري براي نجات از غرق شدن در ميان امواج كوه پيكر نبود و هركس كه به نوح ايمان مي‌آورد و به آن كشتي در مي‌آمد نجات مي‌يافت و هركس هم كه به كشتي در نمي‌شد حتماً غرق مي‌گشت.
* يكي از زيباترين وگوياترين مثل‌ها كه حضرت علي ‌عليه‌السلام خود از پيامبر اكرم صل عليه و آله نقل مي‌كند و مي‌فرمايد كه من از رسول اكرم شنيدم، همان است كه فرمود: علي جان! مثل تو در امّت من همان مَثَل كشتي نوح است كه هركس سوار آن شد نجات يافت و هر كه از آن روي برتافت، غرق شد.8
البته اين سخن گرانقدر و جاودانه را پيامبر، به تبع اميرالمؤمنين درباره‌ي فرزندان آن حضرت نيز فرموده است: و مثل امامان پس از من كه از فرزندان تو خواهند بود، مثل كشتي نوح است كه هر كس در آن درآيد نجات يابد و هر كس روي گرداند هلاك گردد.9
***
كشتي نشستگانيم اي باد شرطه برخيز ....
آنان كه در اين خيال‌اند كه بر كشتي امن امت پيامبر خاتم‌ و به ناخدايي جانشين بر حق او نشسته و آسوده‌اند بايد حجت آورند كه در اين عرشه به نزاع و تخاصم برنخاسته‌اند؛ كه هر دعوايي در اين امواج كوه پيكر توفان آنچنان تعادل كشتي را بر هم خواهد زد كه ناخدا را ناگزير از آن مي‌كند كه عافيت‌ناشناسان را به دريا فكند، بلكه سلامت آسوده‌نشستگان در سلم و صفا را ضمانت كند. در اين حقيقت ترديدي نيست كه در توفان‌هاي مهيب‌ روزگاران جز عرشه‌اي امن و امان، آن هم به ناخدايي كشتي‌باني با خدا، ايمني نخواهيم داشت. اين سكّان امن را پيامبر به صراحت معرفي و ناخدايش را به همگان شناسانده است. شرط سفر، پذيرش قانون و قاعده‌ي اين سفر پرمخاطره است. آيا به راستي ما كشتي‌نشستگاني هستيم كه ادب مسافري و آداب سفر را مراعات مي‌كنيم؟ يا در گريز از توفان‌ها،‌ آنجا كه دريا اندكي آرامي مي‌گيرد و بيم توفان فرو مي‌نشيند، همه از ياد مي‌بريم كه مسافران يك كشتي هستيم!؟

پي‌نوشت‌ها:
 

1و2: عنكبوت: 14 و 15 3و4: هود: 36 و 37
5: هود: 41 6 و7: هود: 42 و 43
8: بحار: ج31،‌ص432 9: همان: ج23، ص125
 

منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb